هستی من

بی تو چگونه باورم شود برگهای زرد باغ دوباره سر سبز می شود ای مسافر همیشگی بی تو من به انتها رسیده ام از کدام آشنایی از کدام عشق با تو گفتگو کنم من به سوگ عاطفه ها نشسته ام بی هدف به هر طرف کشیده می شوم به یاد تو عزیز سفر کرده از چشمم چون اشک سفر کردی بی تو چه کنم

     

نوشته شده در چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 18:58 توسط فاطیما| |

برای رسیدن به تو سوگند ها نوشتم به روی گلبرگ های زیبا ی شقایق و حال برای رسیدن به جدایی اشکم را با یاد تو می ریزم و عشقم را با یاد شقایق پرپر می کنم تا فراموش کنم لحظه های با تو بودن را

   

نوشته شده در چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 18:43 توسط فاطیما| |


Power By: LoxBlog.Com